یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

گفتم : بابا آخه نیگاه کن ، حرف هم میزنه !

گفتم : ببین دست و پا داره!

گفت : آره میبینم ، ولی ادم نیست ...

گفتم : ببین حرکت هم میکنه و راه هم میره ها،

گفت : آره ... با اینحال ولی آدم نیست ...

گفتم ببین یک سر و دو گوش هم داره،

گفت : آره مشخصه ولی بهت دارم میگم آدم نیست

گفتم : بابا آخه نیگاه کن ، حرف هم میزنه !

گفت : حتی اگه بتونه برقصه و آواز بخونه ، از دیوار بره بالا ، بتونه سیب زمینی خلال کنه و آشپزی کنه ، باز هم من میگم آدم نیست ...

راست میگفت : دوره ؛ دوره ی رباتها و آدم آهنی ها بود ، حیف دیر متوجه شدم

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:دلنوشتخ,جالب,خواندنی,بات,ادم اهنی,دیوار,اواز,بابا,ادم,,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    گفتم : بابا آخه نیگاه کن ، حرف هم میزنه !

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا